سرم داره میترکه بیاین شما بگین من دیگه نمیدونم

به نظرم برو خیلی هم شیک بپوش به خودت برس و خیلی هم خودتو شاارژ بگیر با شوهرت صحبت کن و بخند و با بچت ور برو موقع ناهار هم کمک کن نه زیاد در حد اینکه حق میزبان ادا بشه و اگرم گفتن چی شده شادی!بگو شوهر به این خوبی دارم زندگیم خداروشکر عالیه چشم حسودا کور  چرا خوشحال نباشم مطمئن باش جایی که باید بسوزه میسوزه

ففط یک چیز بگم در حد پیشنهاد: اصلا با هیچ کدوم از اعضای خانواده شوهرت صمیمی نشو یه رفتار ثابت با همشون داشته باش و سعی کن همیشه یه عبارت به همه ی کار ها و رفتاراشون بگی و اونم اینه "به درک"

کلا خوردنت،حرف زدنت،کارکردنت به اندازه باشه،خودتو بخاطر دیگران خفه نکن،بیشتر خودتو سرگرم همسرو فرزندت کن

نمیگم ازشون دور باش،نه!

تو جمع و بحث کردنشون باش،ولی شنونده باشو گزیده حرف بزن،چیزیم که مربوط به شما نیس اصلا دخالت نکن،نمیگم خودتو بگیر و فاصله بگیر،میگم رفتارایی که بنظرت بهتره نکنیو نکن،به قول معروف سنگین و رنگین و خانم بشین،در رابطه با این مسائل پیش پا افتاده و با عرض معذرت خاله زنکی بی تفاوت باش

اما بشرطی که این رفتارو همیشه در پیش بگیری،فقط فردا نباشه

شوهرت هیچ‌ حرفی نمیزنه مثلا بگه با زن من همچنین رفتاری رو نکنین ؟

خب بهش میگفتی من الان حالم بده اکه میشه این حرفا رو بذارین برای یه وقت دیگه

این حزفی که زدی از اون حرفاست که آتو میشه تو دست طرف مقابل

ولی به نظر من اونروزی که اونا دعوت کردن نرو 

به شوهرت بگو زنگ بزنه یه بهونه ای بیاره و بگه انشاالله تو هفته آینده یه روز حتما میایم 

یه هفته بعدم برید نیم ساعت بشینید بیاید 

زودم روابط رو عادی نکن و به حالت قبل برنگردون