اصلا حاليش نيست عوضيييي كه تو اقداميم اصلا هيچي نميدونه همش سيگار و كتك از سر كار اعصبانيه مياد سر من خالي كيكنه بخدا بچه ها سر يه حرف كه خودش بهم زد و منم گفتم باشه ميرم اونكارو ميكنم نيمساعت پيش پاشد من و له كرد انقدر زد تو صورتم و سرم من يه لحظه نفسم بند اومد بعدش حالم بد شد پاشدم محكم تا ميتونستم زدمش الان حالم خيلي بده پاشد ميگه حتما فلانييكه ميگي ميرم منم گفتم تو هزارتا شوخي ميكني من اينطوري پاميشم ميزنمت مگه من اينكاره ام تو خودت بهم گفتي برم برا بقيه لباس بپوش اينطوري آخه من حالم براش بد بود خوب واضح نرفتم بگم گفتم خر كه ميست ميبينه رفتم حمام و لباس خوب پوشيدم براش ميفهمه بعد از ٢ساعت كه ديده من لباسام عوض كردم فيلماشو ديد اومد بگيره بخوابه منم گفتم برا كي لباس پوشيدم خوشگل كردم احساسس نداري بعد گير ميداد كه اين آهنكا چيه گوش ميدي منم گفتم تو ميري پا ماهواره هرجور فيلمي ميخوايي ميبيني مگه كاريت دارم آهنگم چشه هيچي شروع شد ديگه از اونجا
امیرمؤمنان علی(ع)- خطاب به قنبر- که میخواست به کسی که به او ناسزا گفته بود، ناسزا گوید- میفرماید: آرام باش قنبر! دشنامگوی خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خدای رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشی. قسم به خدایی که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزی همانند بردباری خشنود نکرد و شیطان را با حربهای چون خاموشی به خشم نیاورد و احمق را چیزی مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد. (أمالی شیخ مفید، ص118، ح2)
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
ببین اون حرفا شوخیشم قشنگ نیست اخرشم ب دعوا ختم میشه شوهرت گفت برو فلان کارو بکن اشتباه کرد تو دیگه چرا گفتی باشه
امیرمؤمنان علی(ع)- خطاب به قنبر- که میخواست به کسی که به او ناسزا گفته بود، ناسزا گوید- میفرماید: آرام باش قنبر! دشنامگوی خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خدای رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشی. قسم به خدایی که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزی همانند بردباری خشنود نکرد و شیطان را با حربهای چون خاموشی به خشم نیاورد و احمق را چیزی مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد. (أمالی شیخ مفید، ص118، ح2)