2737
2734

اتفاقی که ۱۰ سال پیش برام افتاد الان یک تاپیک دیدم پربازدیده یادم افتاد هنوزم عجیب ترین اتفاق زندگیمه 


اونموقع سال سوم دبیرستان بودم من و مادرم خونه بودیم 

یهو تو دم در آشپزخانه یک چیز سیاه دومتری ایستاده بود 

مثل آدم بود ولی هیچی معلوم نبود سیاه سیاه 

فکر کردم توهم زدم چشمامو بستم باز کنم

یهو مادرم با بسم الله گفتن و جیغ کشیدن یا خدا یا علی گفتن منو به خودم آورد 

بعد چشامو باز کردم نبودش 

بعد فهمیدم مادرمم دیده بود همونجا 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

وای بسم الا قلبم 

زیاد فکر میکنم ب هرچیز مسخره ای بارها و بارها مخصوصا اگر برایم زیاد اهمیت داشته باشد.حساس میشوم،درون خود میریزم و بدتر از همه نمیتوانم هیچکدام از این هارا نیز بگویم؛ درنهایت هم میدانم همین نابودم میکند.🙂🗿این حس تعهد انسانه ک  باعث موفقیت میشه نه تعداد افرادش🐺🧹 پاترهد⚡🧙‍♂️🧹خانه ام ابریست امادر خیال روزهای روشنم.نیما یوشیج:)

بارها برام پبش اومده و باورت میکنم

خدایاشکرت که دارمت و همیشه هستی .                    از خواننده تقاضا میشود یک صلوات قشنگ اول برای سلامتی و ظهور آقا بفرستن و صلوات دوم رو برای حاجت خودشون و اگه خواستن صلوات سوم رو برای رفع گرفتاری تمام گرفتارا .                                                      اللهم صلی علی محمد و آل محمد                  
2738
اخ جون تاپیک ترسناک

بالاخره  تاپیک مورد علاقمون و زدن

زیاد فکر میکنم ب هرچیز مسخره ای بارها و بارها مخصوصا اگر برایم زیاد اهمیت داشته باشد.حساس میشوم،درون خود میریزم و بدتر از همه نمیتوانم هیچکدام از این هارا نیز بگویم؛ درنهایت هم میدانم همین نابودم میکند.🙂🗿این حس تعهد انسانه ک  باعث موفقیت میشه نه تعداد افرادش🐺🧹 پاترهد⚡🧙‍♂️🧹خانه ام ابریست امادر خیال روزهای روشنم.نیما یوشیج:)

خونتون جای پرت و متروکه بوده!؟

زیاد فکر میکنم ب هرچیز مسخره ای بارها و بارها مخصوصا اگر برایم زیاد اهمیت داشته باشد.حساس میشوم،درون خود میریزم و بدتر از همه نمیتوانم هیچکدام از این هارا نیز بگویم؛ درنهایت هم میدانم همین نابودم میکند.🙂🗿این حس تعهد انسانه ک  باعث موفقیت میشه نه تعداد افرادش🐺🧹 پاترهد⚡🧙‍♂️🧹خانه ام ابریست امادر خیال روزهای روشنم.نیما یوشیج:)

بعد که برای پدرم تعریف کردیم هیچی نگفت نه تعجب کرد نه مسخره کرد نه چیزی گفت بعداً  فهمیدم بابام هم در گذشته در طول سالها بارها دیدتش فقط به ما نگفته بود تا نترسیم

وقتی ما دیدیمش بابام گفت این خونه دیگه جای موندن نیست وقتی‌ خودشو بع همه نشون داده یعنی داره خطرناک میشه از اون خونه رفتیم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز