مادرم تا عصر حالش خیلی خوب بود . عصری ک رفته بود حیاط ، رفتم دنبالش اخه ی ربعی بود ک گف میرم از زیر زمین سیبزمینی پیاز بیارم ولی نیومد. رفتم دیدم با حال بد افتاده کنار پله ها 😭😭😭😭😭
حالش خیلی بد بود همش استفراغ میکرد سرگیجه شدید داشت اصلا نای حرف زدن نداشت 😭😭😭😭😭
اوردیم بیمارستان تا الان این ساعت ن میذارن بریم پیشش ن جواب درست حسابی میدن 😭😭
قلبم داره میاد دهنم توروووووخدا واسه مامانم دعا کنین . اصلا سابقه نداشت اینجوری بشه