رفتم دستشویی داخل حیاط درم بستم
پشت در ۱جیرجیرک بود به چه بزرگی ای
سیاااااه مثل شب
نمیتونستم تکون بخورم چون ممکن بود بپره
وای خدا نه راه پس داشتم نه پیش
بدنم به لرزه افتاده بود همش ذکر میگفتم😐😐😐جیریجیرکه اروم اروم تومد پایین رفت کنار دیوار
گفتم ۱۲۳ پریدم بیرون
رسیدم تو خونه افتادم تو بغل شوهرم وگریه میکردم
فشارم افتاده بود ۱جورایی قش کردم😓😓بعد بهش گفتم چی دیدم رفت کشتش😢😢😢