اگه میتونی جدا از پدرو مادرت زندگی کنی چرا خودت خونه نمیگیری تنها زندگی کنی تا وقتی که مشکلاتت رو حل کنی؟ یه مدت کار کنی پول جمع کنی یه خونه کوچیک واسه خودت بگیری. با اینکه توی این موقعیت نمیخوای ازدواج کنی و تصمیم اشتباه بگیری موافقم. ولی همخونه شدن هم بعدا بهت ضربه میزنه مگه اینکه از خودت صد در صد مطمعن باشی که وابسته نمیشی و یروزی ترکش میکنی.
میدونی من بهش اعتماد کامل دارم واقعا
فکر کن یک پسر ۲۷ ساله دو ساله که هرچی من گفتم نه نیورده هیچوقت من رو مجبور نکرد به خواسته هاش تن بدم همیشه چهارچوب و حد و مرز من رو رعایت کرد با اینکه قبلا خیلی شیطون بود و من میدیدم چقدر داره اذیت میشه
ولی ازدواج واقعا واسم ترسناکه
خبلی سردرگمم و دنبال بک مشاور خوبم
تاپیک زدم دیدگاه بقیه رو راجع به این‌موضوع بدونم که فهمیدم
دقیقا وقتی ۳۰ سالت شد مثلا بهشم عادت کردی دوس داری یهو بگه خب برو دیگه من قراره ازدواج کنم خانوادم یکیو انتخاب کردن. ببخشید هیچ پی پی نمیتونی بخوری دستت به هیچ جا بند نیس . یدونه خدافظ میگی میگن به سلامت
