2752
2734

جیکار میکنین ایتجور وقتا 

ما راه دوریم شوهرم لج وکرده نمیاد بریم نیگه خودت برو 

البته بهش حق میدم خیلی خوبی میکنه بهشون از اونورم حساسه اونام احترام نمیزارن هیچ لجشو درمیارن نمیدونم چه کاریه بخدا برا بابام کم نزاشته شوهرم کلی بهش رسیده مریض بود یه تایمی هز پسر بیشتر بهش رسید 

بابام اینا انگار یادشون رفته دو روز اونجا بودیم اینقد بد رفتار کردن 

مامانم حالش خوب نبود چون بحثش شده بود خانوادگی با سمت خودش و اینا خیلی اعصابش خورد بود ولی حداقل یه تعارفی یه حرفی هیچی نگفت من یه خداحافظی کردم و اومدیم شوهرمم هیچ نیومد جلو یه حرفی بزنه به شوهرم حداقل ابرومو برد 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731
خوب چه انتظاری از شوهرت داری 

خب بابام زنگ میزنه این جواب نمیده بعدم میگه نمیام بریم 

خب نمیشه کلا قطع رابطه کرد مگهاینجور وقتا بین من و مادرش دلخوری پیش بیاد کلا میزاریم همو کتار نه دیگه من مجبورم برم اونم باید کنار بیاد میگم بهش بیا بریم ولی صدتو نزار براشون عادی باش صمیمی نشو 

میگه نمیتونم یا خوب خوبم یا بد 

پشمام!! تو منی یا من توام؟؟ همه چیزایی ک گفتی عینهو زندگی منه!

وای واقعا فک میکردم فقط من اینجوری ام 🤕

بیا بغلم یه دل سیر گریه کنیم 

چیکار میکنی اینجور وقتا ؟ رفتارت چطکریه 

وای واقعا فک میکردم فقط من اینجوری ام 🤕 بیا بغلم یه دل سیر گریه کنیم  چیکار میکنی اینجور وقت ...

اره بخدا

منم بابام ۸ماه مریض بود خونمون بودن با مامانم، شوهرم از یه پسر واقعی بیشتر بهش میرسید. ولی بابام یکسره تیکه میندازه بهش و ازش توقع دارن خانوادم فقط

ماه پیش هم قرار بود بریم شهرمون دوهفته باشوهرم بحث داشتم میگفت نمیام نامزدی خواهرمم بود، نمیشد نیاد، انقدر خون به جیگر من کرد تا اومد بالاخره

اونجا هم ک هستیم انقدر باید بپا بپا باهاش رفتار کنم که به آقا برنخوره چون زیادی از حد رو رفتار و عکس العملای بقیه حساسه، همش منظور میگیره از حرفاشون

شب اخرم بابام شروع کرد به نصیحت و تیکه کنایه و این حرفا ،من وشوهرمم بهمون برخورد. ساعت ۷ونیم یهو بلیط هواپیمارو گرفت ۱۱شب برگشتیم . بابامم متوجه شد که بخاطر اون رفتارش ما یهویی برگشتیم

چون من کلا سالی یکی دوبار میرم خونشون

اما بابام واسه چکابش هرسه ماه میاد خونمون الان هفته دگ هم داره میاد

شوهرم از جون مایه میذاره

اما میگه خونه فامیلات نمیام

یاكاشِفَ‌الْكَرْبِ‌عَنْ‌وَجْهِ‌الْحُسَیْنِ‌اِكْشِفْ‌كَرْبى‌بِحَقِ‌اَخْیكَ‌الْحُسَیْن
اره بخدا منم بابام ۸ماه مریض بود خونمون بودن با مامانم، شوهرم از یه پسر واقعی بیشتر بهش میرسید. ولی ...

کاملا درکت میکنم چی میگی منم همیشه مراقب رفتار بقیه ام چرا زیادی حساسن اینا 

وای ما هم یه دفعه قرار بود یه هفته بمونیم بعد سه چهار روز یهویی شوهرم بهش برخورد پا شدیم اومدیم بابام اینا هم فهمیدناااا اما یه مدت بد نیس رفتارشون دوباره شروع میکنن 

حالا من بیشتر میرم خونشون شوهرمن اگه اونا خوب باشن پایه است اهل بهونه گیری نیست منتها مامانم اینا بد رفتار میکنن واقعا 

باید کمی تحمل کنی تا این بی احترامی اونا رو فراموش کنه الان بهش فشار بیاری اگر دوباره خدای نکرده چیز ...

درست میگی باید فاصله بدم ولی بخدا ادم له میشه این وسط 

کاملا درکت میکنم چی میگی منم همیشه مراقب رفتار بقیه ام چرا زیادی حساسن اینا  وای ما هم یه دفعه ...

من بابام بیشتر تیکه اینا میندازه

مامانم خدایی هوای شوهرمو داره خیلی دوسش داره ولی ی وقتا ی حرفایی میزنه اونم منظور میگیره

با خواهر بزرگمم کلا رفت و امد نمیکنیم وقتاییکه اونجایبم 

ده بار بیچاره دعوت کرده ولی شوهرم میگه نمیام خونشون که نیان خونمون ، سر همین موضوعم خیلی بابام تیکه میندازه بهمون واقعا فشار عصبی بهم وارد میشه وقتاییکه میرم شهرمون

بااینکه خیای دوس دارم ولی خونوادم توقعای بیش از حد دارن و تو کار ما دخالت میکنن زهرمون میشه

یاكاشِفَ‌الْكَرْبِ‌عَنْ‌وَجْهِ‌الْحُسَیْنِ‌اِكْشِفْ‌كَرْبى‌بِحَقِ‌اَخْیكَ‌الْحُسَیْن
من بابام بیشتر تیکه اینا میندازه مامانم خدایی هوای شوهرمو داره خیلی دوسش داره ولی ی وقتا ی حرفایی م ...

ای بابا خدا خودش کمکمون کنه این وسط ما بیشتر عذاب میکشیم واقعا 

شوهر منم خیلی حرفارو به منظور میگیره . 

میدونی کلا میگه من خیلی احترام میزارم خیلی کارهابرای طرفم انجام میدم اما اونا اینوارو نمیکنن برای همین بهم میریزه با یکی دوتا از فامیلامونم سر همین قضیه رفت و آمد نداریم.

با خواهرمم به زور بود قبلا الان خدارو شکر رابطه اش با شوهر خواهرم بهتر شده رواونا مشکلی نداره .شما

با خواهرت دلیل خاصی داره رفت و آمد نمیکنید 

ای بابا خدا خودش کمکمون کنه این وسط ما بیشتر عذاب میکشیم واقعا  شوهر منم خیلی حرفارو به منظور ...

نه سر همین موضوعی ک شما گفتی

شوهرم میگه من خیلی احترام میذارم خیلی اهمیت میدم و اینا هم در مقابل باید مث خودم باهام برخورد کنن

خواهرم یخورده رکه و زبون تلخه

بدون منظورم حرفی بزنه شوهرم منظور میگیره از حرفاش

بخاطر این چیزا گفت دگ نمیخوام با خواهرت رفت و امد کنم

یاكاشِفَ‌الْكَرْبِ‌عَنْ‌وَجْهِ‌الْحُسَیْنِ‌اِكْشِفْ‌كَرْبى‌بِحَقِ‌اَخْیكَ‌الْحُسَیْن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687