یه خانمی بود توی محله ما نون قندی میپخت و میفروخت..کل هفته پولام و جمع میکردم ک آخر هفته بشه بدو ام برم ازش نون قندی بخرم(: بعد بیست و دو سال دوباره بوی همون نون قندی توی کوچمون پیچیده و منم باردارم… نمیدونم از کجاس از کدوم خونه هاس فقط انقد دلم میخواد ک الان میشینم گریه میکنم😭🫠وای خیلی خوبه(: