اولا اون زمانا فرق میکرد
دوما بازم فکر نکن خیلی خوشبخت شده
کار کردن زیاد آدمو له و داغون می کنه
الان پدر همسر من که از اول پسر یه خونواده مرفه بوده و همه چی داشته به مراتب جوون تر،سالم تر و سرحال تر از بابای من هست که پسر یه خونواده نیمه فقیر بوده و تازه یه ساله که تونسته یه خونه نسبتا آبرومند بخره(خونه قبلیمون فاجعه بود،طبقه ۴ بدون آسانسور و کوچیک و بدنقشه)
تازه باباش حسابی هم عزت و احترام داره،ولی بابای من چی؟
همه فک و فامیل بارها تحقیرمون کردن
مطمئنا پدرای ما هم دوس نداشتن انقد زیاد کار کنن و حقوقشون ناچیز باشه و تهشم چی؟.......
درسته تامین شدیم،ولی من هیچ وقت شاد نبودم
حتی پول کلاس کنکورمم به دلم نمینشست چون حس میکردم با سختی داده شده