اقا از اون روز دیگه نزاشتم بچه هام اونجا برمد
مادرشوهرم و پدرشوهرم بشدت دخترمو دوست دارن کوچیکه
ب شوهرم گفتم تو میخای بری نری خودت رو کوچیک کنی واسم مهم نیست ولی حق نداری بچه مو جایی ببریدک بهش توهین کردن و سرش داد زدن مگه تو سری خور بقیه اس
گفتم مگه بچه هام پیاز و موزن
ک مثلا چون دختر دوست دختر رو بخان و پسرم رو نخان
خودمم دیگه خونشون نرفتم