دخترخواهرم تازه میخواد راه بره اِنءشااَلله ! رفت حموم منم شوهرم خونه نمیاد چندوقتیه سرکاره اونم شانسا اونموقع داشت پیام میداد ولی بااین حال مراقبش بودم نیفته از روی میز یه چیز برداشته بود افتاداز دستش پشت میز خم شد برداره سرشو زد به کنار میز گریه هم نکرد فقط جاش قرمز شد خواهرم اومده میگه توکردی اینطوری شدی فلان شد مراقبش نبودی! یه لحظه فکر کردم اگه پسر من می موند الان دوماهش بود تقریبا الان به جای اینکه از خواهرم حرف بشنوم پسر خودمو بغل میکردم بعد سرشامم که مامانم بهم گفت حیف نون با پاهام زدم به پیاله و لیوان اونم پیاله رو کوبونود به دستم! شما بگین حق باکیه؟ هرچی خواسته براش اوردم ازخونمون نه نیاوردم یه تیکه شام پخته منتشو سرمن میذاره!
تنهایی میترسم شب خونمون تنها بخوابم وگرنه همین الان پامشیدم میرفتم
برو خونه خودت شده تا صبح چراغ خونه ات روشن باشه و نخوابی . خونه خودت حداقل منت سرت نیست ، البته نمی ...
خُدا که به من رسیده وسط هر نعمتی که برام میخواسته بنویسه خودکارش جوهر تموم کرده لعنت به من لعنت به زندگیم لعنت به روزی که نطفه ی من شکل گرفت لعنت به این دنیا
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
هیچ نترس برو تلویزیون رو بزن رو شبکه آی فیلم برای خودت چایی دم کن بشین تو خونه خودت تا عزت داشته باشی من توی خونه بزرگگگگ وشهر غریب وکوچه ای که همه خونه هلش خالی بود تنها میخوابیدم شوهرمم شیفت شب بود وکاملا عادت کردم