یه کبوتر کوچولو دیدم نشسته رو بالکن رو نرده نرده ما خوب نیست زیاد گفتم الان میره نرفت که نرفت براش تو قوطی کارتن پارچه انداختم گذاشتم پدرم بیاد بزار توش من به شدت میترسم اصلا تکون نمیخوره اب برنج گندم گذاشتم جلوش نمیخوره الان با سرنگ آب بریزم دهنش
به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم
اگر کبوتر کوچیکه که برو همون برنج و گندم رو به کن با آب قاطی کن با قاشق بریز دهنش اگرم بزرگه که بزار کنارش احتمالا کوچولو هست از لونه در رفته پریده گم شده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
نزدیک نمیشم تو بالکن تو کارتن چند تا پارچه انداختم گذاشتم تو اون آب برنج براش گذاشتم
آب و برنج رو از توی کارتن در بیار بزار روی زمین کنارش
به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم
قربونت بشم خدا کنه نمیره خیلی نگرانم مامانم خواهرمم مثل من خیلی میترسن نمیتونم میارمش خونه تو بالکن براش تو کارتن جا درست کردم اب بابام گرفت جلوی نوکش نخورد