2737
2739

شوهرم ۸ صبح میره تا ۹ شب واقعا خسته شدم دیگه هیچ مسولیتی از خونه و بچه قبول نمیکنه 

در حالی که دسته خودشه و حداقل میتونه ۷ شب خونه باشه

یکی را داده ای صد ناز و نعمت  یکی را نان جو آغشته در خون

ساعت کاریش دست خودشه معمولا حدود ساعت ۱۱ تا حدود ساعت ۵ بعدازظهر، اگر کارش زیاد باشه ممکنه زودتر بره یا دیرتر بیاد

"کسی که بیش از حد فکر می کند، کسی است که بیش از حد هم عاشق می شود" و من این را احساس کردم 😍 وقتی جواب ریپلای رو نمیدم دلیلش اینه : 1) بی احترامی در کلام (افرادی که سلامت روان ندارند به دنبال بی احترامی به دیگرانند)، 2) خشم در کلام (امام علی (ع) : اوج سبک مغزی، خشونت است)، 3) مشهود بودن حسادت در گفتار (امام علی (ع) : آفرین بر حسادت، چه عدالت پیشه است، پیش از همه صاحب خود را می کشد)، 4) عدم درک درست از پاسخ من به استاتر (امام علی (ع) : از سخن گفتن با کسی که گفتارت را نمیفهمد بپرهیز که تو را به ستوه می آورد)، 5) برداشت من اینه که فرد به دنبال بحث و جنجاله (مارک تواین : هرگز با احمق ها بحث نکنید، آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند) و جمله آخر خطاب به کاربرانی که درباره کاربران دیگه تاپیک غیبت میزنن و کسانی که تو این تاپیک ها استارتر رو همراهی میکنن (امام علی (ع) : غیبت کردن آخرین تلاش افراد زبون و ناتوان است)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742
2740
شوهر منم بیست وچهار ساعت سرکاره چهل وهشت ساعت خونه..اما همه اش رو مبل لم میده گاهی بهش میگم زخم بستر ...

آره اینجوری هم بده خونه باشن همش توی گوشی یا تلوزیون یا خواب

یکی را داده ای صد ناز و نعمت  یکی را نان جو آغشته در خون

۸ صبح میره تا ۲ بعد از ظهر بعد میاد ناهار تا ۴ بعد میره تا ۱۱ شب

ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔       مرگ تو را چو داد گردون خبرم//خبرت نیست که یکباره چه آمد به سرم  😔😔💔                                                                                   تمام کوچه های شهر پر از فریاد تنهاییست                       شنیدم عابری میگفت که بغض شب تماشاییست                     بزن باران که محتاجم به لمس بودن این تب                       هم آغوشم بشو شاید فراموشش کنم یک شب                  هرکه خود داند و خدای دلش🌱🌱 که چه دردیست در کجای دلش💔  ///قصه اینجاست که شب و بود و هوا ریخت بهم،، من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم...            گلی بودم نه وقت چیدنم بود/جنین بودم نه وقت مردنم بود/گلی بودم میان دل مادر/نه وقت توی خاک خوابیدنم بود             روز محشر به خدا خواهم گفت :آنکه از من تو گرفتی همه جاااننمم بود🖤...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687