۴روز مادر شوهرم و خواهر شوهرم اینا۲۰ روز خونم بودن ازونام پذیرایی میکردم 😭😭
من ۴۰ روز خونه آقام بودم نمیذاشتن دست به سیاه وسفید بزنم
از روز پنجم بهتربودم پامیشدم ولی کمکی داشتم
بعداز ده روز..بااینکه روزای اول حالم خیلی بدبود
من از فرداش مجبور شدم پاشم به سختی و درد فراوان چون بچم تو ان آی سیو بستری بود و من مرخص بودم باید می رفتم پیشش😕
من که حلالشون نمیکنم مخصوصا خواهر شوهرمو که اهل دعا و جادو جمبله با یه عالمه دعا و اینا اومد بالا سر بچم بعدم گیر داده بود که من باید برم بیمارستان پیش زن داداشم من نذاشتم بیاد اصلا نمیذاشت با بچم شوهرم خلوت کنم یهو نصف شب پا میشدم می‌دیدم کنار تخت بچم نشسته در حالی که منو شوهرم کنار هم خاب بودیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
