من و همسرم و پدرم دیروز رفتیم با هم بیرون که برای جهاز دو سه تا تیکه وسیله بخریم ینی وسیله هایی که همسرم قراره بخره
فعلا فرش و یخچال و تلویزیون
بعد من و همسرم یخچال تکی انتخاب کردیم بنا به بودجمون و مساحت فعلی خونمون
بابام اصرار داشت بیاید دو قلو بخرید بعدا تعدادتون زیاد میشه جا کم میارید
همسرم گفت که من فعلا نمیتونم انقد هزینه کنم حالا بعدا تعدادمون زیاد شد و خونه بزرگ تر گرفتیم ،یخچال دو قلو میخرم
بابام گفت هر چقد بیشتر شد من پولشو میدم
بعد رفتیم فرش بخریم
از یه فرش خوشمون اومد دو تا جنس داشت از همون مدل
یه بیست تومن بود یه مدل سی و سه
همسرم دلش با بیست تومنیه بود که دو تاش بشه چهل تومن
پدرم میگفت نه سی و یه تومنی رو بگیریم
یکیشو من براتون میخرم یکیشو تو بخر
همسرمم قبول نکرد حرفشو گفت که نمیخوام از الان عادت کنم به اینکه هر جا کم آوردم شما دست به جیب بشید
بذارید خودمونم یکم سختی بکشیم
بعد حالا بابام ناراحت شده انگار
پدرم رو به خاطر این بردیم که اول میخواستیم از فروشگاه فرهنگیان با اعتبار پدرم خرید کنیم ولی خب دیدیم قسطی خیلی روش میکشه خرید نکردیم و اینکه تو مغازه ها خیلی آشنا داره راحت تر میشد خریدمون
بعد اینکه ما خودمونم وسایل رو در حد توانمون بد نخریدیم
یخچالمون رو تک برداشتیم سی فوت فریزر پایین یخچال بالا سی و شیش تومن تلویزیون دوو پنجاه و پنج اینچ
فرشمونم خوب بود جنسش