مرداباید خودشون درک داشته باشن،به قول افرین نازکش داری نازکن نداری پاهاتو روبه قبله درازکن
من داشتم تو خونه سقط میکردم دورازجون این بچم ،شوهرم رفت اتاق درو بست من موندم تو پذیرایی کناربخاری خودم برای خودم زعفران دم کردم داشت جونم درمیومد اون گرفت خوابید نه اینکه ناراحت باشه یاعصبانی باشه نه کلا بیخیال بود
سری دوم که سقط کردم برد منو گذاشت بیمارستان گوشیم پیشم بود باگریه وحال خراب رفته بودم ساعتها حتی زنگ نزد حالمو بپرسه