سلام من فتانه ام ۲ سالی میشه ازدواج کردم و شوهرم همه جوره همه کار میکنه ولی خانوادش همه ش خونه ما دعوتن. شوهرم رحم نمیکنه هر شب مادرش و پدرش و دایی و عموش و بچه هاشون خونه مان. هیچکسم به من کمک نمیکنه چون مثلن تازه عروسم با یه بچه ۱۱ ماهه همش تو بغلم دارم آشپزی میکنم جمع میکنم پهن میکنم به شوهرم هم میگم فقط بام دعوا میکنه انقدر داد میزنه بچه بیچارم همش گریه میکنه خودمم خسته شدم به پدر و مادرم هم نمیتونم بگم چون وقتی وصلت کردم پدرم گف با لباس سفید عروس رفتی تو این خونه با کفن سفید در میای ولی هنوز دو سه سال نشده طاقتم تاق شده تو رو خدا کمکم کنین گیج شدم
😔
خوش اومدی به سایت
غذای ساده تر بپز
خودتو بزن ب مریضی کمر درد و پا درد مدام بنال
کم کم شروع کن بگو گردنم گرفته
بعد بگو دستم
بگو از بس بچه بغلمه
مهمون میاد هم خودتو بدتر بزن ب مریضی
چیز دیگه ای ب ذهنم نرسیذ بگم
خودت زیاد عالی پذیرایی نکن
مهمون هر روزه دیگه خودش صاحبخونه ست
ازشون کمک بخواه
بگو لطفا میشه این کارو کنین من کمی خسته شدم
واقعا خسته کننده است.
کم محلی کن.
اخم کن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
