من بعد زایمانم به دلایلی دچار وسواس و افسردگی شدم هربار به شوهرم گفتم افسردگی بعد زایملن گرفتم شروع کرد تمسخر
یبار تلفنی با برادرم درد دل میکردم و گفتم وسواس گرفتم همسرم‌شنید و بعد از اون توی بحث ها خیلی آزارم میده میگه مریض وسواسی.....
خودم دارم از وسواسم عذاب میکشم این حرف دیوونم‌میکنه
نه حرمت خونه نباید شکسته بشه
چون ما بچه داریم و بچمون توی خونه اس
بیرون خونه هرکار میخواد کنه اهمیتی نداره برام
دوست دحتر داشته باشه یا هر کار دیگه ای میخواد کنه بیرون از خونه
من واقعا شرایط جدا شدن ندارم
بودن باهاش هم داره ذره ذره منو آب میکنه
خب نمیشه که بتنهایی این تصمیمو بگیری. باید ببینی شوهرتم قبول میکنه یا نه. اگه اوکی باشه خب شدنیه دیگه چرا نشه. فقط اینکه بجه متعلق به هر دو طرفه و شما حق اینو نداری که حق دیدار رو ازشون بگیری. مگررررر به دلایل خیلیییی خاص. تاپیکاتو یه نگاه انداختم ظاهرا مشکلت با اعتیاد شوهرته و مثلا بیفکر و بیخیال بودنش(قضیه سم و اینا). ولی اینا مسائل حادی نیست که باعث بشه پدر و بچه رو از وجود هم محروم کنی.
تاپیک اخرم من یک سالی اینجوری زندگی کردم صبح ها جدا جدا می‌رفتیم دادگاه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
