نمیدونم حکمتش چیه که الان بابام بیمارستانه و خدا داره اینجوری امتحانم میکنه دیروز بابام قسمم داد برم عقد کنم با رضایت خودش که کتبا مینویسه دلم اندازه یه دنیا گرفته کاش بابام خوب شه کاش جون بگیره کاش بتونه چند کلمه بیشتر حرف بزنه من نمیخواستم اینجوری بدون حضور بابام ازدواج کنم من دلم حضور بابام سر عقدم میخواد ولی نمیشه میشه واسه دعا کنین بابام هرچه زودتر خوب شه کاش روزی برسه این بیماری سرطان دیگه هیچکحسو درگیر نکنه
عزیزم خوشبخت باشی.اما من بودم نمیرفتم😢دلم گرفت.امیدوارم حال پدرتون هرچی زودتر خوب بشه.
الهی آمین..........
برای شفای عاجل تمامی بیماران صلوات........
شماهم ان شالله خوشبخت بشین.....
مشکل پدر بزرگوار چیه؟
برو عزیزم خوشبخت بشی ، بابا اینجوری شادتر و آرومتره
عزیزم خوشبخت بشی .و انشالله پدرتون هرچه‌زودتر سلامتیشونو بدست بیارن.سرسفره عقد دعاش کن حتما خوب‌میشه انرژی مثبت باش تواین روز😍💋
برو عزیزم برو عقد کن بزار خیالش از بابتت جمع شه
آرزوی خوشبختی برای شما و سلامتی برای پدرتون دارم
سلام ان شاالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشین پدرتونم شفا پیدا کنن
تونستین یه زیارت عاشورا بخونین که دلتونم آروم بشه و در آرامش بگذرونین امروز رو
نمیشه عاقد رو ببرید بیمارستان؟
ناراحت شدم نمی دونم جای شما بودم چه تصمیمی می گرفتم سخته واقعا عزیزم نمیشه عاقد ببرین بیمارستان ؟
خوشبخت باشید.شفای عاجل واسه پدرتون.
میتونستین به عاقد بگید بیاد بیمارستان اتاق پدرتون بعد از خطبه عقد مراسم و مهموناتون یه جا دیگه میموندنن شمام میرفتین پیش مهمونا.
پرانرژی باشین ان شالله وسلامت.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
