2737
2739
عنوان

راست میگفت ...💔

48 بازدید | 0 پست

خوشحال بود😍 

صدایش رسا تر از همیشه 😎

با شوق و ذوق آمد و گفت ، علی آقا سه ماه است که میرود سرکار ، 

من هم خوشحال شدم، نگاهی به چشمان پر از هیجانش انداختم ، 

گفتم : بفرمایید چایتان سرد نشود 

نیم نگاهی ب من انداخت و چایش را نوشید 

اما من غرق در فکر بودم ،🤔 

سه ماه شده بود که این کارخانه راه افتاده و علی آقا هم مشغول در کار شده بود ، 

لوازم التحریر درست میکردند، 

شیدا، همسرش چایش را که نوشید گفت؛ خدا خیر بدهد تمام کسایی که از مال ِ ما لوازم میخرن، 

راست میگفت، 

همین خریدنهایمان از کالاهایشان باعث میشود که کارخانه ها پابرجا بمانند، 

تا جوانان شاغل باشند، 

تا چرخ زندگی ها زیباتر بچرخد ...


🌸🌸حمایت کنیم از کالای داخلی 🌸🌸

به خودم گفتم : آهای 🙄 حواست هست ؟ خدا داره نگات میکنه❤ کاری نکن که در شان بنده ی خدا نباشه 😎
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز