من همون کسیم که تو دعواهای رو در رو با قلب شکسته هارهار میخندم ، و طرف مقابلم همراه با نگاه کردن بهم به این فکر میکنه که (( آیا این اسکلی چیزیه؟! )) میخواستم بگم که (( آی طرف مقابل من نه اسکلم نه خنگول ، فقط متاسفانه موقع خلقت سیم پیچی مغزم به اختلال خورده و جای نشون دادن چهره غمگین به تو ، یه چهره خوشحال و خندان نشونت میده )) 😂👹
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
من همون کسیم که تو دعواهای رو در رو با قلب شکسته هارهار میخندم ، و طرف مقابلم همراه با نگاه کردن بهم به این فکر میکنه که (( آیا این اسکلی چیزیه؟! )) میخواستم بگم که (( آی طرف مقابل من نه اسکلم نه خنگول ، فقط متاسفانه موقع خلقت سیم پیچی مغزم به اختلال خورده و جای نشون دادن چهره غمگین به تو ، یه چهره خوشحال و خندان نشونت میده )) 😂👹