سلام هروقت یادت می افتم قلبم درد میگیره تموم غمای عالم میان سراغم تو منو ویران کردی من بهت حق میدم و تو ادم ازادی هستی به انتخاب هات احترام میذارم اما میخوام بدونی رفتنت خیلی بهم اسیب زد هنوز خوب نشدم بعد سه سال ازت متنفر نیسم ذهنم پر از سوال بی جوابع به هیچ کس نمیتونم دردامو بگم به سپهر (اسم مستعار پارتنرم الان) نمیتونم بگم چون اون عاشقمه من دوسش دارم نمیخوام اذیت بشه نمیخوام غصه بخوره از عشقش مراقبت میکنم نمیذارم مثل من بشه
هرجقدر کع تو برای عشق من نالایق بودی سپهر لایقه درونم میسوزه خاکستر میشم و دوباره میسوزم
کاش هیچ وقت نمیشناختمت و باهاد حرف نمیزدم کاش اول سپهرو میدیدمو با تموم وجودم عاشقش میشدم الان دوسش دارم خیلی اما عشق با ترسه نمیتونم به هیچ کس اعتماد کنم همش میترسم اونم بره
حرف عشق و عاشقی میشه حالم بد میشع من به کی دردامو بگم؟
من چجوری خوب شم؟
لعنت بهت لعنت بهت
برای دردل نوشتم
دوست داشتم یکی که منو نمیشناسه بدور اژ قضاوت باهام حرف بزنه
