بچه ها بنظرتون باید جواب پدرمو چی بدم

باید می گفتی زهرمار هم از دست پدر جان شیرینه

ببخشید حالا اون رشته ی کوفتی😄 چی بود؟

بی خیال. همشون همینن، دکتر هم بودی داشت تحقیر می کرد

عزیزم بغضم گرفت من اگه بودم بابام جلو عروس یا حتی تنهایی بهم اینو می‌گفت میزدم زیر گریه دیگه هم اونجا نمی‌رفتم خیلی پدرتون بد اخلاق و بیسواد هستند آخه یعنی وی از کارت خوشش نیاد بهت بی احترامی کنه دیگه نرو تا خوب دلشون تنگ بشه بااین رفتار گندش 

البته باباها به هر جایی هم برسی بازم میگن کاری نکردی منم کارمند رسمی بانکم تو آزمون سخت استخدامی قبول شدم بعد پدرم می‌گفت مغرور شدی یعنی چه کار کردی ولی تا حالا بهم مرگ و زهر مار نگفته سر همین که گفت کار خاصی نکردی چند وقت قهر کردم باهاش مامانم هم دعواش کرد خودش اومد از دلم در آورد

افرین بهت دقیقا منم همین کار میکردم همیشه من زمانی که آزمون بانک قبول شدم پدر می‌گفت بذار حالا نهایی بشی مصاحبه بری وقتی نهایی شدم گفت انقد فکر نکن کار خاصی کردی دختر فلانی دکتره گفتم حتما پدرشم دکتر همیشه جوابش میدادم مامانمم پشتم بود باهاش دعوا میکرد که حرف زدنش درست کنه هر چند بابام خیلی احساساتی سریع از دلم در میآورد ولی این رفتار باباهاست منم همیشه اذیت شدم بنظرم حق نداشت اونجوری دل اسی رو بشکنه 

عزیژم من یکسال تمام بخدا قسم شبانه روزی درس میخوندم تو شرایط تک ظرفیتی که یک نفر فقط میخواست قبول شدم همش هر جا میرفتم برا کار یه حقوق مزخرف برا دو شیفت کار میگفتن دیگه بریده بودم پدرم دایم می‌گفت هیچی نمیشی همش تو خونه نشستی الکی درس میخونی با شرایط روحی خیلی بدی درس خوندم دایم خونه مهمون و سرو صدا 

اولین کار اینکه عضو گروه این رشته ای که میخوای استخدام بشی تو تلگرام شو اونجا خیلی از رقیبات رو میبینی و بچه‌هایی که از شهرهای مختلف دایم میخونند و با منابع مادر آشنا میشی هی پرسجو کن از قبول شده های سال قبل چون به تازگی منابع هم تغییر کرده و خودت یه برنامه دقیق و قشنگ برا خودت بچین از شش صبح بلند شو تا ۱۱شب برنامه بریز من حتی بعضی شبها تا دو میخوندم خدا جواب زحماتمم داد الان خداروشکر خیلی خوشبختم هر چیزی دلم میخاد میخرم دیگه منت هیچ کسی هم سرم نیست با آدم خوبیم ازدواج کردم با این چیزها به خودت روحیه بده که اگه قبول بشی گل‌های بیشتری برا چیده شده هست مثل اینکه از روی یه تپه به سختی بالا میری برا چیدن یه گل بعدش میبینی اونجا یه است پر از گل موضوع شغل داشتن همینطوری بود برا من