هیچ دگه آزاد بودم سر کار می رفتم راحت میخوردم میخوابیدم گشت و گذار می کردم ..
الان خونه نشین شدم و همه زندگیم شده دخترم بیرونم نهایتا تا پارک جلو ساختمان میریم و اونجاهم همش باید دنبالش بدوم..
دوست و خانواده و فامیل ... حتی یادمم نیست کی باهاشون تلفنی صحبت کرده بود 😐🥺
ولی حقیقتا ته قلبم خوشحالم حس خوبی دارم و از تماشای هر لحظه بزرگتر شدن دخترم دارم لذت می برم 🥰😘