از طرف شرکتمون برای مشهد جا رزرو کرده بودم مادرشوهرم گفت من میام گفتیم دلشو نشکنیم بیاد چون سری پیش که رفته بودیم بین من و شوهرم بحث انداخت مایی که هیچوقت جلو جمع بحثمون نمیشد بحث کردیم و خواهرشوهرم منو مجبور کرد من برم از مادرش عذرخواهی کنم بی دلیل ها برگت کفت منظورت من بودم بحث کردی .
حالا باز دوباره داره با ما میاد با دخترش که بلیط و جا گرفتیم دخترش یه زنگ حتی به من و برادرش نزد تشکر کنه اصلا روحشم خبر دار نشد خیلی راحت همه چی براش جور شد . شعورشون در همین حده
حالا من اصلا حوصله ندارم سفر با اینا رو مثلا میرم ارامش بگیرم بدتر رو اعصابن همش طلبکارن . ناهارو شامم با خودمون هست شما بگین چیکار کنم.