من نزدیک ۶ سال پیش دوبار جن بود نمیدونم چی بود دیدم
دیشب تو اتاقم خواب بودم همه ش خواب های پرت و پلا میدیدم یادم نمیاد خواب چی ولی یادمه هی بیدار میشدم
یبار تشنه م بود رفتم اب خوردم اومدم خوابیدم
یهووو نمیدونم خواب چی دیدم حتی همین الان یادم نمیاد چم بود
بیدار ک شدم دیدم در اتاق وایسادم😐😐فک کنم از خوابی ترسیده بودم رفتم دم در
لامپ اتاقو روشن کردم
اومدم بخوابم دیدم یه مارمولک کنار پتومه😐😐مامانمو صدا کردم گفت خب برو رو تختت بخواب ولی دیگه نمیتونستم برم تو اتاق
خبر مرررررگممم رفتم تو هال و پذیرایی کنار داداش و خواهرم خوابیدم
اولش پتو نداشتم سردم بود خوابم نمیبرد
بعد رفتم نزدزک خواهرم بهم پتوش داد
اصلااا نمیتونستم بخوابم نمیدونم چیشد ک ایا اون لحظات خواب بودم یا نه
ولی متوجه شدم یچیزی از نورگیر خونه پرید تو خونه
صدای پای سنگین اومد که داشت میومد طرف ما من خودم رو زدم به خواب(نمیدونم اینا خوابه یا واقعیه اخرش میگم چرا)
به پهلو دراز کشیده بودم یهو اومد دست کرد دور دهنم و کنار گوشم نفس میکشید 😭😭دقیقا حس نفس کشیدن بود حس گرماش رو حس میکردم ولی فکر میکردم خوابم
جلو دهنم رو گرفته بود و گرم بود ولی دستی نبود نمیتونستم داد بزنم ک خدارشکرر نتونستم داد بزنم ک باز فکر کنن دیوونم