نامزدی خواهر شوهرم بود جشن گرفته بودن به من نگفتم ساعت ۱۰ مراسم شروع میشد ب من ساعت ۹ زنگ زدن من اگه به خودم بود نمی رفتم ولی همسرم اسرار کرد نخواستم ناراحت بشه رفتم همه از قبل اماده دختر عمه ها خاله ها بعد من خبر نداشتم چون خیلی دلم موند نتونستم اونجا بخندم همش تو خودم بودم
حق داری
ممکنه همسرت میدونسته و ب دلایلی بهت نگفته باشه؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
حق داری
حق داری من بودم سرمو میبریدن عمرا نمیرفتم
من بودم نمیرفتم حتی بخاطر همسرم .
یکبار خواهر شوهرم دو روز قبل از عقدش منو دعوت کرد شهرستان من نرفتم و شوهرمو تنها فرستادم چون شوهرم حکم پدر داره براشون .گفتم آمادگی شو ندارم . به خوده خواهر شوهرم هم زنگ زدم و گفتم چون دیر خبر دادین نمیرسم بیام.
همون یکبار که ابروشون رفت و به قول خودشون همه سراغ تنها عروس شون رو می‌گرفتن، یاد گرفتن بعد از اون قشنگ یکماه قبل زنگ بزنن و دعوت کنن
شما هم حالا رفتی
دیگه حق داری یا نداری رو الان مطرح نکن با شوهرت که کدورت پیش بیاد
بهتر مراسم اینجورادما باید ساده و بی تفاوت بری بفهمن ارزش قائل نیستی براشون
من بودم نمیرفتم
خیلی بیشعوری بوده این رفتارشون
به جای دلجویی از شما شوهرت چرا قهر کرده تو خودشه حالا برعکسه؟
ولی نباید گریه میکردی
صحبت میکردی یا یه جوردیگه میفهموندی ناراحتی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
