2737
2739

متنفرم از این اخلاقش بعد. عروسی تازه نشونش داده

خانواده اش هم همینطورن  با اینکه مثلا پولدارن

شوهرم تو خونه هر چیزی رو فقط میخوره که تموم کنه به من نرسه یعنی یه وضعی ها کنارش نشستم یه تعارف خشک و خالی هم نمیکنه حالا ما دقیقا برعکسش

یا یه غذای خوب بپزم نمیگه بزار بمونه وعده بعدی خسته نشی زود میگه ببر واسه مامانم اینا اونا هم انگار طلا بردی واسشون

چیزای خوشمزه شون هم قایم میکنن مگه چی بشه واسمون بیارن 

عیدی که آوردن واسم سری قبل شوهرم باهام دعوا کرد که چرا کم دادی به مامانم اینا این سری خودمو زدم به بی خیالی رفتم دنبال کار دیگه ببینم چیکار میکنن

بخدا نمیگم به ما ندادن ولی فقط اونارو هم زوری دادن ار ۴ بسته نوشابه و دلستر همش ۴ تا دونه 

از شیرینی و شکلات و اینا که بالای ۲۰ تا بود همش دوتا  شکلات یه شیرینی

میوه هم باز چند تا چندتا گفتن گذاشتیم فلان جا هر وقت خواستی برو بردار میرم میبینم هیچی نمونده

تخم مرغ رنگی هارو که میخواستن پخش کنن ولی مامانم یه سری خام گذاشته بود واسه من ۶۰ ۷۰ تا یدونه هم ندادن بهم

یه سری بچه ها وسایل آورده بودن دوست داشتم خودم باز کنم باز کرده بودن داده بودن به بچه های خواهر و برادرش

آجیل و بقیشو هم نصف کرده بودن 

اصلا یه اخلاق مضخرفی که دارن همینه هنوز شوهرم میگه اونا هیچی برنداشتن به ما زیاد دادن 

عید فطر شوهرم رفت شیرینی خرید چند کیلویی آورد خونه من داشتم آشپزی میکردم به خدا یدونه هم بهم تعارف نکرد انگار آورده بود فقط نشونم بده با بجه برادرش نشستن چند تایی خوردن بقیشو هم فرستاد واسه مامانش اینا به من هم نگه نداشت 

واقعا دیگه خسته شدم برعکس خانواده ی ما هستن اصلا همچین اخلاقی نداریم هر کی پیشمون باشه چیزی بخوریم بهش میدیم چندبار تعارف میکنیم اینا نمیدونم چرا اینطورین

ما تو نامزدی رستورانی جایی میرفتیم اون غذاشو زودتر تموم می‌کرد منم دیگه از گلوم پایین نمی‌رفت بقیشو میدادم بهش یا یکمشو اینم یاد گرفته بود ولی دیگه الان تو یه خونه ایم نمیشه

حالا چند روز میش رفته بودیم خونه مادرش مادرش بود گفت تو خونه غذا میخوره این که زیاد نمیخوره

شوهرم برگشت گفت کجا نمیخوره همه جیو میخوره

آنقدر بهم برخورد

میریم خونه خانواده ام یجوری قیافه میگیره انگار کیه 

حالا ازم گول قرض خواستن شریکند با برادراش منم ندادم چون زود نمیدن اونم قهره دو روزه جدا می‌خوابه

امشب منم مثل خودش رفتار کردم  واسه خودم خوراکی برداشتم تعارف هم نکردم چشاش چهارتا شد هیچی نخورد دیگه 

بخدا شارژ هم بهم نمیده 

حالا شاید فکر کنید با این توصیف ها یه خانواده ی فقیرن ولی برعکس پولدارن شوهرمم درآمدش بدک نیس 

چون سرمایه جمع میکنن پولی نبود فعلا از من خواست منم ندادم

ببین نگو رفتار عجیبی دارن و ..نه گلم پروعن باید دمشون رو قیچی کنی شوهرت غلط میکنه وسایل خدنه ات رو میبره بیرون یا وسایل و کادو های تو رو اونا تصمیم میگیرن بخورن اه لطفا بی عرضه نباش


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
ببین نگو رفتار عجیبی دارن و ..نه گلم پروعن باید دمشون رو قیچی کنی شوهرت غلط میکنه وسایل خدنه ات رو م ...

من مهمون داشتم اون روز بردن خونه خودشون تقسیم کردن آوردن واسه مارو 

چون اونا هم عیدی آورده بودن مامانم گفت کاری نداشته باش بعدا منت سرت نذارن 

چون مادرشوهرم به شدت اهل منت گذاشتنه ما دعوا کرده بودیم تو نامزدی با شوهرم همش میگفت حیف اون همه ثروتی که خرج کردم اون همه عیدی آوردن چی کردم  

شما ترک هستین؟ ببخشید چقد خنده ام گرفت از تاپیکی که زدی🤭

بله 

کم کم حس میکنم منم دارم شکل اونا میشم اگه اونطور بشه که دیگه زندگی زندگی نیس هر کی یچیز برداره قایم کنه

بعد اگه باردار بشم شوهرم اینکارارو کنه بچه میفته 

خودتم مقصریا  منتظری تا بهت تارف کنه؟ تو هم. همون لحظه بشین بخور یا سهم خودتو جدا کن

عزیزم بحث خوردن نیس که باید یچیزایی مثل حرمت اینا هم باشه نه که بخور بخور


2738
با زبون چرب و نرم گولش بزن ،اینطور که گفتی خیلی بی‌فرهنگ بنظر میرسن

از بی فرهنگ بدترن فکر نمیکردم اینطور باشن ما مهمون داشتیم شوهرم بجای اینکه بره با مهمونا بشینه با خواهرش. و زنداداشم رفته بودن سر وقت آجیل یک دو کیلو رو تو نیم ساعت تموم کرده بودن حالا بعدش خواهرش میگفت حلال کن به خودت نرسید پسته و بقیه چیزارو دادن به من شوهرمم گفت بقیشون نرسید بخورن برد داد به اونا یکم واسه خودش گذاشت خونه به اسم من

وای چه دل تشریف دارن ... خونواده شون پر جمعیت و پرخوراک هستن فکر کنم 

آره مادرش انگار جوجه کشی باز کرده بودن

ولی با این همه احترام من باز گاهی کم کاری میکنن در حق ماه روز عید فطر اون یکی پسراشو با خانواده شون نگه داشتن ناهار فقط مارو نگفتن ما هم شبش دعوت کردن نرفتیم بعد از شام رفتیم

یا مثلا شریکن تو همه چی خیر سرشون عید پدرش واسه هر کی سه چهار کیلو آجیل خریده بود چی میشه ما داشته باشیم به ما ندادن نگه داشته واسه خودشون 

خلاصه خیلی از این بی حرمتی ها کردن 

اونوقت خواه ناخواه بعدها بچه دار میشی بچه ت ازشون یاد میگیره از پدرش یاد میگیره شکمو بودن بی اهمیت ب ...

از این حیاط کوفتی بریم شوهرمو ترکش میدم پسش اینا مونده اینطور عقده ای شده تنها این نیستا تو خیلی چیزای دیگه 

مثلا خودشونو مومن با خدا جلوه میدن اما به خدا زیاد قبول نیس هیچیشون حتی مال شوهرم تو مله رمضون با من دعوا می‌کرد از این و اون غیبت می‌کرد روزه میگرفت به چه درد میخوره این روزه اش 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687