از وقتی بابام فوت شده بنظرم زندگی معنا نداره ... همش ۵۳ سالش بود بازنشسته شد دوهفته بعد فوت کرد کل این سالهارو بخاطر دوهفته زنده بود؟ میگم تهش میمیریم چرا کار کنیم چرا پول در بیاریم و هزار تا چرای دیگه!
الان نیاید بگید خب برا چی غذا میخوری و فلان نخور تا بمیری ... نه اینطوری خودکشیه مستقیم من که نمیخوام خودکشی کنم ولی دیگه درگیر مسائل دنیوی نیستم ...
مثلا کجا باشه خونم چی بپوشم هیچی دیگه برام مهم نیست... انگار دنیا از چشمم افتاده
همسایمونم گیر داده ۲۴ساعته پارتی داره تو خونش مجرده
ما ک زندگی نمیکنیم فعلا زندگی داره مارو .......
عزیزم....
چرا فوت شدن؟
خدارحمتش کنه
میفهمم جی میگی ولی زندگی اجباره دیگه تا زنده ایم مجبوریم رو روال بریم
حق داری.هم داغت سنگینه هم زندگی برات بی معنا شده.باید بری پیش مشاوره تا ازین حال بد روحی نجات پیدا کنی
منتظرم تا تموم بشه خیلیا مثل خودتند
پدرت فوت نشده .وفات پیدا کرده.....فوت یعنی از بین رفتن...وفات یعنی از دنیایی به دنیای دیگه رفتن....حق داری. دنیا دیگه قشنگیاشو از دست داده
ببین عزیزم خدا پدرت رو رحمت کنه.خدا که ما رو آفریده به ما حق حیات داده که به بهترین نحو زندگی کنیم .خودمون رو رشد بدیم و هر وقت صلاح دونست ما رو ببره.ما تعیین کننده نیستیم که کی ما رو ببره.ما هم میتونیم با امید زندگی کنیم هم بی امید.حق انتخاب با خود ماست.تو این دنیا اگه خودت رو بزنی به ناامیدی و خودت رو مریض کنی.ایا کسی هست که بیاد تنها واسه یک هفته ازت مراقبت کنه.چرخه زندگیه همینه.تویه ناراحتی و ناامیدی چیزی نیس.حالت طبیعیه ولی خوب کم کم به خودت بیا و زندگی کن.
