من باردارم
شاغل هم هستم اما الان استعلاجی دارم دکتر گفته باید استراحت مطلق بشی
یکی همسایه ها دخترش همکلاس دختره
همش میگفت بیا خونه من نمیرفتم تا پاشد اومد خونه همین مادرمه شاید چند سال کوچکتر دختر بزرگش همسن های خودمه.بیشتر ارتباطمون بخاطر دخترامونه که همکلاسی هستن
میدونه من استراحت مطلقم چند بار دخترش رو فرستاد خونه دخترم هم گفت بیا چون معمولا دختر من عادت نداره بره خونه همسایه ها اون نیومد خونه بازی میکردن
چند بار گفت حالم خوب نیست گفتم چرا و... گفت مشکل صفرا دارم چند باری میره دکتر یکی دوبار دخترش اومد خونه شش هفت ساعت بود که خونه بود اینم سراغش را نگرفت حتی عصر خوابید شام خورد بعد رفت خونه شون
حالا دوباره زنگ زده من دکتر دارم نمیشه دخترم بیاد پیش دخترتون تا درساشونو کار کنند ؟ منم خونه نبودم گفتم نیستم خونه ولی درک نداره زن باردار نباید تو سرش سروصدا باشه من استعلاجی گرفتم خونه استراحت کنم میاد بچشو میندازه با هزار مسیولیت خونه ما؟چی بگم دیگه نیاد؟