همین الان خواب دیدم تو خونمون دوتا مار بزرگ هستن
یکیش ک از همه بزرگتره سیاه سیاه بود که مامانم از بیرون میاد میگیرتش با دستاش میبره بیرون
یه مار دیگ تقریباً بزرگ بود سیاه سبز بود من تو خونه هی دنبالش میکنم ک گم نشه تو خونه ک میره تو چادر مادرم ک رو زمین افتاده دوباره مامانم میاد چادر باز میکنه مارو میگیره میبره بیرون
از ترس قلبم دارع میاد تو دهنمممم