از سالی ک ازدواج کردیم تا همین حالا ک بچه داریم هیچ مسافرتی نرفتیم و شوهرم هیچ وقت ما رو مسافرت نبرده راستش رفیق بازه ی وقتا ک من و بچه ها خونه نباشیم دوستاش میاره.ی بار فلش تی وی مون نبود مطمئنم دوستاش بردن.چیزی دیگه نبردن جز اون.الانم برادرم میگه بیا بریم مشهد چهار روزه میگم برم دل بچه ها باز بشه ولی میترسم شوهرم تنها بزارم دوستاش بیاره.نریم هم این ک نمیبرتمون.بعد هم نمیاد ک بریم خیالم راحت شه.چ کنم.دلم برا بچه هام میسوزه هزار بارم گفتم من دوست ندارم رفیقات بیاری خونم هزار بار باز میاره ی وقتا خونه ک نباشم.چ کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یکبار بشین با شوهرت حرف بزن ،بگو مواظب مال و اموالت باش،هر چی کم بشه باید دوباره بخریم،مگه دوستات دزدن،راجع به مسافرت خودت میدونی،دلت شور بزنه نباشی به نظرم خوش نمی گذره