دوست صمیمی زیادی ندارم فقط یکی ک این هم از بچگی با هم دوستیم ولی بعضی مواقع رفتارهایی رو از خودش بروز میده ک واقعا ازش متنفر میشم ولی سریع فراموش میکنم و میگم بیخیال
2سال از من بزرگتره میشه نوه عمم من از بچگی نشون کرده عموش بودم اما نشد ک باهاش ازدواج کنم وقتی ک عموش رفت خواستگاری یکی دیگ میومد پز اون دختره رو میداد ازش تعریف میکرد و ب من طعنه میزد حتی میشد چند ماه از من خبری نگیره اگ منم بهش پیام میدادم سین نمیزد/سرد جواب میداد
الان 2سال و نیم از اون موقع گذشته منم بخشیدمش گفتم گناه داره با یکی دوست شده بود ک میشه پسر عمه اون و نوه عمه من
از رابطشون خبر داشتم ولی یکدفعه بحثشون شد گفت ک همین زن عموش ب پسره میگ ک عکس خوب برام بفرست تا بفرستم برای دوستام بهش گفتم حواست بخودت باشه جوری ک صدات میزنه ج.ده و حرفای عجیب بهت میزنه حس میکنم پسر خوبی نیست اونم صاف گذاشت دست پسره الان دوباره شده مثل 2سال پیش پیام ک بهش میدم سرد جواب میده وقتی دیدم اینجوری رفتار میکنه دیگ بیخیالش شدم از چشمام افتاد ولی هنوزم دوسش دارم
جالب اینه ک بعد از ازدواج عموش بعد از یه مدت میومد بدگویی های زن عموش رو میکرد ک با پسرا بوده قبلن یا عقده ای هست و اینجور چیزا
هعی