خود جاریم گف فردا بیاین خونمون لباس آوردم نگا کنین گفتیم باشه مادرشوهرمم خودشو دعوت کرد ناهار گفت میایم ناهار اونم گف باشه
جاریم امروز زنگ زده که بیرون کار دارم میرم بازار برگردم زنگ بزنم بیاید منمگفتم باشه مادرشوهرم زنگ د که نمیرم من نمیتونست یه ساعت بشینه خونش میرفتیم یه چایی میخوردیم بلند میشدیم منم چیزی نگفتم
الان زنگبزنه که بیاین برم یا نه؟؟