کلا خانواده های اینجوری به فکر ختم و خیرات نیستن .
خانواده شوهر سابق منم همین بودن .البته اونا کورد بودن رسم داشتن مثل عروسی واسه ختم پول جمع کنن .اینجوری غذا دادن به مردم.
اگه اون رسم نبود هیچی نمیدادن .
دوست شوهرم میگفت باباعه تو ختم پسرشافتاده بود دنبال بعضی ها میگفت بدهی تونو بدید به پسرم .فکر کن تو سومش!!!!
یه قرون از اون پولارو من ندیدم .خیر نبینن
الان محل خودمون رفتم گفتم گفت بره مسجد محل خودشون ازاینجا نمیتونیم کمک کنیم.
اره بخدا الان آبجیم زنگ زد گفت دیشب شوهر آبجی کوچیکم که دخترشون بیمارستانه اومد اونجا اشک مادرمم درآورد جلو آبجیم و مادرمم چندتا به خواهرمون فحش داد که اره سگ صفت گوه میخوره بمن میگه نرو خونه مادرم از خداتونم باشه من میام خجالتم نمیکشه بهم بی احترامی میکنه فقط بخاطر این دوتا بچس وگرنه میدونم چیکارش کنم سگو. صبح زنگ زدم آبجیم که چیشده چرا بهش حرفی زدی گفت بخدا گفتم نرو اونجا میری گریه میکنی پدرومادرم ناراحت میشن سعی کن کمتر بری آخه شوهرش مشروب میخوره دیگه دهنش چاک و بست نداره
داداشام که تا الان یه هزار تومنم خرج بچه نکردن میگن ما نداریم خودمون گرفتاریم و خودت ازدواج اشتباه کردی و باخودت یه بچه ام آوردی همش سرکوفت میزنن فقط. بابام مثلا گاهی دست بچش پول میده میگه گناه داره یتیمه اونجام که هرچی مادرم بپزه میخورن دیگه همه قانعن خداروشکر.
نه بابا دادو بیداد میکرده معلوم بود خورده بود آبجیم میگه چشاش قرمز بود. داداش کوچیکمم زیر زمین خواب بود احتمالا هم شنیده بالا نیونده فقط واسه ما هارت و پورت واره... بابامم که میاد خسته و کوفته میخوابه زود گوشاشم سنگینه.. مادرم از داماد شانس نیاورده 😔
