عقدیم واقن دوسش ندارم هیچ عشقی نسبت بهش ندارم اولا باهاش خوشبخت نیستم باهاش احساس شاد بودن ندارم ....سنتی ازدواج کردیم.. خریدی جایی میرم دلم نمیخاد باهام بیاد چون دوسش ندارم بخدا دارم روانی میشه تجربتون چیه خودتون دوربریاتون بخاطر دوست نداشتن‌جدا شدین یا جدا شدن؟؟
به خودشم گفتی؟
جدا شو بیشتر از این شوهرتو اذیت نکن
نباید از اول باهاش ازدواج میکردی وقتی علاقه نداشتی
اگر علاقه نداری دست نگه دار برا عروسی باهاش درمیون بذار و مشاوره برو
چرا جواب مثبت دادی اونم درگیر رابطه کردی؟دور از جونت نمیکشتنت تو این دوره زمانه اگه همون لحظه میگفتی نه
نه جدا نشدن ...موندن ساختن والان عاشقانه دارن زندگی میکنن...
عزیزم طرف هزارتا حُسن داره اونا رو ببین ...به هر حال یه دلیلی داشته که باهاش ازدواج کردی ...
آره ..جدا شد .دوباره ازدواج کرد هر کاری میکرد نمیرفت تو دلش دختر عمه م بود ..هی میشست پیشم گریه ۱۳ سال زندگی کرد با سه تا بچه جدا شد ولی این یکیو خیلی علاقه داره ..چشمای رنگی دوست داشت قسمتش شد.
خب چرا باهاش ازدواج کردی پس،؟ فکر میکنید ازدواج و طلاق به همین راحتیه. چون خودت نمی‌خوای مرد هم نباید بخواد. مرد آسیب نمی‌بینه از جدایی.
چرا اینقدر ازدواج مزخرف شده طلاق هم بدتر
جدییی؟🥹🥹منم دوسش ندارم همش بقیه میگن پسرخوبیه مظلومه کاریه فلانه ولی من‌دوسش ندارم😭اصلا خوشحالم نمیکنه هیچی تواین دنیا ازوقتی باهاش ازدواج‌‌مث‌کردم ینی هرچی بخرم لباس هرچی هیچ کدومشون خوشحالم نمیکنه😭 دلم‌نمیخاد ازش بچه داشته باشم یا عروسی بگیرم حتی😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
