دلم میخواد از دست مامانم خودمو خفه کنم

khatereh_2005

عضویت: 1402/10/22

تعداد پست: 1065

من

یِ جا خُدا نَخواد نِمیوفتِه بَرگی اَز دِرَخت‌‌،یِ جاییَم میریزِه یِهو صَخرِه با یِ باد .

1403/01/25

|

13:48

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کنجددی

عضویت: 1401/12/04

تعداد پست: 4748

منم یه عمر کفری بودم از دست بابام

بسکه بی خیال و بی فکر بود

ولی چه فایده

الانم باید خرجشونو بدم

1403/01/25

|

13:49

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hami25_57

عضویت: 1401/09/27

تعداد پست: 6179

😂😂😂مامان ها کلا حساس هستند 

لبه ی پرتگاه ایستاده بودم... خسته و ناامید دستانم را باز کردم تا بپرم ... اشک هام سرازیر شده بود قبل اینکه بیفتم بابا مچ دستم را گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟ مگه خودت رو بهم نسپردی ؟ وقتی بابا من رو از پرتگاه کشید بالا خودم رو بغلش انداختم و در حالی که گریه میکردم گفتم تروخدا بابا تنهام نذار دیگه نمیتونم ادامه بدم 

1403/01/25

|

13:49

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ladyghe

عضویت: 1402/12/17

تعداد پست: 6680

لطفا تو تاپیک اخرم شرکت کنید

1403/01/25

|

13:49

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شوگر_مامی_نی_نی_یار

عضویت: 1402/10/09

تعداد پست: 663

منم دیگه نمیکشممم

1403/01/25

|

13:50

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

میوعلیکم

عضویت: 1401/10/22

تعداد پست: 16765

من

🐈‍⬛❤️🐾

1403/01/25

|

13:50

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

aiinaaz

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/28

تعداد پست: 1062

من

من دیروز سر درس باهاشون بحث کردم با بابامم سر ی مسائلی از دیروز حرف نمیزنم الان منو صدا کرده میگه بیا برا بابا قهوه درست کن

خدایااا منو گاو کن عمدا اینجوری میکنه هاااا

1403/01/25

|

13:50

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

aiinaaz

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/28

تعداد پست: 1062

منم دیگه نمیکشممم

خستم کردههه

1403/01/25

|

13:51

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hami25_57

عضویت: 1401/09/27

تعداد پست: 6179

من دیروز سر درس باهاشون بحث کردم با بابامم سر ی مسائلی از دیروز حرف نمیزنم الان منو صدا کرده میگه بی ...

عزیزم شاید میخواد آشتیتون بده😂

لبه ی پرتگاه ایستاده بودم... خسته و ناامید دستانم را باز کردم تا بپرم ... اشک هام سرازیر شده بود قبل اینکه بیفتم بابا مچ دستم را گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟ مگه خودت رو بهم نسپردی ؟ وقتی بابا من رو از پرتگاه کشید بالا خودم رو بغلش انداختم و در حالی که گریه میکردم گفتم تروخدا بابا تنهام نذار دیگه نمیتونم ادامه بدم 

1403/01/25

|

13:51

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

aiinaaz

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/28

تعداد پست: 1062

عزیزم شاید میخواد آشتیتون بده😂

کرم داااره

1403/01/25

|

13:54

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب