تا میرسن به آدم
از گرونی، بدشانسی، مشکلات محیط کار و قوم شوهر و همسایه و در و دیدار یه بند انقد خرف میزنن که خنده تا ده روز از لب ادم میره
نمیگم درددل نکنیم
ولی نمیشه که همیشه حال اطرافیانو بگیریم و مدام نق و تق و نق بزنیم وغمبدیم به نزدیکان و خانواده
به خدا خسته ام از دست یکی از نزدیکانم
می بینمش افسرده میشم
هرچی دلداری میدمم بدتر ادامه میده
اثر نداره روش
انقد بد میگه از دنیا و ادما و هی با جزئیات میگه که دلم میگیره 😥😥😥😥😥😥
همش غیبت از همه اوتایی که میشناسم
به خدا عذاب وجدانش میکشه منو
به هر زبونی هم میگم اثر نداره
جالبه که حاضر نیست درددل بقیه رو بشنوه و از نظرش بقیه همه خوشبخت عالمن و فقط این بدبخته😐😐😐😐