من صبح بیدار شدم دیدم پریود شدم خیلی درد داشتم.
ظهر هم قراره مامانم اینا بیان توراهن.
با خودم گفتم حالا بااین درد چطوری خونه رو جارو کنم و به کارام برسم؟
خواستم کیسه آب گرممو پرکنم ولی به قدری دردم زیاد بود که اشکمو درآورده بود.همسرمو بیدار کردم با گریه گفتم من خیلی درد دارم.
رفت برام کیسمو پر کرد دارو آورد صبحانمو آورد منم تو فکر این بودم زود بهتر شم پاشم کارامو انجام بدم.
دارومو که خوردم تو تخت خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم همسرم همه کارارو کرده ظرفا شسته شده و تمیز خونه جارو شده و گردگیری شده حتی گازهم تمیز شده و غذا رو گاز درحال پختنه.
یه لحظه از اون همه عشف و صداقت اشک از چشمام سرازیر شد...
برای اینکه من از خواب بیدار نشم و بتونم استراحت کنم حتی جارو برقی رو روشن نکرده بود با جارو رشتی تمیز کرده بود خونه رو.
من چطوری جونمو به این مرد ندم آخه؟
برای همه اتون عشقی از جنس صداقت و پاکی میخوام از خدا❤️🍀