2733
2734

یک خانواده ای که عروس بیوه داشت (همسرش فوت شده و بچه داشت ) وپسر مجرد پسر مجرد خانواده یکی دوجا خواستگاری رفته بود وانگار بخاطر  اینکه زن دادش بیوه داره جواب مثبت نگرفته بود

پسرمجرد یک روز عصبانی میشه و به زن دادش میگه به خاطر تو به من زن نمیدن خلاصههه


پسر مجرد ازدواج میکنه و صاحب و دختر ناز میشه بچه ها 6سال و دوساله میشن تازه آقا یادش میفته که ای وای من عاشق زن داداشم هستم وچشمش میفته



خلاصه عروس جدید تاب این شرایط نداره و جدا میشه این وسط میمونن دوتا عروسک خداشاهده دوتا دختر به قدری مظلوم وزیبا بودن هنوز چهره معصومش به یاد دارم

مخصوصا کوچیکه اونموقع دوساله شایدم کمتر داشت


برادر شوهر وزن داداش باهم ازدواج میکنن و صاحب فرزند پسر میشن

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

پسره روانی بوده؟؟ ی دور باهاش دعوا کرده بعد رفته چرخیده ۳ تا رو بدبخت کرده و برگشته سراغ اونکه یقشو گرفته بوده؟؟ خدا عقل بده

دیگر هیچکس به فتح نیاندیشید،، دیگر هیچکس به هیچ چیز نیاندیشد،، چه روزگار تلخ و سیاهی،، خورشید مرده بود

زن بابا با دخترا بد رفتاری کرد تا جاییکه اولی و دومی. درسن کم ازدواج کردن 

اولی ازدواج بهتری داشت ولی دومی وای درسن 15 سالگی با یک لاشی ازدواج کرد که چند سال نفهمیدن کجا رفتن و آره زندگی میکنه بدون عروسی بدون هیچی.. 

2740

خواهر بزرگه خیلی گریه وزاری داشت ودنبال خواهر کوچیکش بود ولی کسی نبود پیگیر بشه این دختر معصوم کجاست 


خلاصه بعد چند سال یا دوتا بچه ناز پیداش میکنن 


و با کلی مشکلات 


چندبار کتک خورد و دستش شکست الان هم مظلوم تر از همیشه پیش بابا وزن بابا زندگی میکنه دور از بچه ها 

ودرراه دادگاه برای طاق 



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز