قرار شد همه از اون عمارت برن تا ١ سال بعد كه مشيري واحداشونو تحويل بده همه ناراحت بودن كه از هم جدا ميشن چون مشيري گفته بود به هر كي يه جا خونه ميده و تو اين ١ سال از هم جدا ميشن
ولي مشيري سورپرايزشون كرده بود و بازم تو اين ١ سال رفتن تو يه خونه ديگه مثل عمارت قبلي و باهم زندگي كردن
زاميادم از سرهنگ كيانو خواستگاري كرد كه سرهنگ گفت هر چي كيان يگه