خانوما دختر من دو سال و نیمه ، خیلی مهربونه، با مزه است بیرونمیریم باهمه دوست میشه اما از نوزادی کلا بچه سختی بود، بی طاقته، مثلا میخوام ببرمش بیرون از اول که دارم لباس تنش میکنم گریه میکنه و جیغ میکشه، دیگه به خدا پام از خونه میذارم بیرون جونی واسم نمیمونه، میریم پارک رو تاب میخواد بشینه صبر نمیکنه یه بچه رو تاب نشسته اینقدر جیغ و گریه میکنه تا خودش بشینه
جرات ندارم بهش نه بگم چنان از ته دل جیغ میکشه تموم ساختمون صداش میپیچه،
گاهی خسته میشم الانم باردارم، میگم خدایا من که اصلا اهل جیغ نبودم چرا این بچه اینقدر جیغ میکشه وقتی میریم جای شلوغ جیغ میزنه بعضی زنا چپچپ آدمو نگاه میکنن انگار دارن بهت میگن بلد نیستی بچتو ساکت کنی یا حتما خودت جیغ زدی در صورتی که منو شوهرم جفتمون ساکتیم
نمیدونم چی کار کنم، گاهی عصبانی میشم باهاش دعوا میکنم اما بعدش عذاب وجدان میگیرم
فقط دوست داره بره مهمونی و توی جمع خونوادگی باشه
عاشق خونه مادربزرگاشه، ولی خب منم غریبم بیشتر باهم تنهاییم
یکی میگفت بذار مهد درست میشه اما میترسم چون جیغ میزنه اونا کلافه بشن بزننش یا بترسوننش...
اگر راهکاری دارید راهنماییمکنید دوستان من ۱۹ هفته باردارم گاهی اینقدر عصبیم میکنه میشینم به حال خودم گریه میکنم