حالا شما که خوبیمن شوهرم یه داداش داره از خودش بزرگتر و یه خواهر از خودش کوچکترخواهرش روز ده اومد خونمونبرادرش پسرم که ۷ ماهه بود خونه خواهر شوهرم همه دعوت بودیم اونجا دیدنشزنگ نه اومدن هیچیتازه کادو یه پتوی بچگانه قدیمی داد که ۱۵ تومن می ارزیدخیر سرش عمو بودیه بچه ۴_۵ ساله هم بیشتر ندارهپوریام بچه اول ماست
خدا بچتو واستون نگهش داره...برادرشوهرم دیگه هیچوقت نمیان دیدن بچم چه برسه ک کادو بدن گرچه کادوشونو اصلا نمیخوام و قطعا دیگه تو جمعی که اونا باشن شرکت نمیکنم هیچوقت😒
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
ببخشید این که نهایت بی شعوریه... اینکه. از بقیه انتظار داشته باشن اما خودشون هیچ وظیفه ای رو انجام ندن.
حق دارین ناراحت بشین.
عزیزم
من ک با برادرای شوهرم قطع رابطه نیستیم . تازه هر کاری هم ک دارن به شوهرم زنگ می زنن . الان بیست روزه زایمان کردم جاری هام ک اصلا نیومدن خونم بهم تبریک هم.نگفتن . فقط برادر شوهر بزرگه خودش تنها اومد خونم . کوچیکه هم ک کلا تعطیل
اره واقعا! تا زمانیکه شوهرم پشتمه اصصصصلا واسم مهم نیست ولی اگه یه وقت شوهرم بخواد واسشون کاری کنه یا بره دیدنشون پرتش میکنم از زندگیم بیرون به خودش هم گفتم اونم گفت گور پدرشون برن بمیرن😨
جاریام به درک اونا غریبه ان ولی عموی بچه هام که از گوشت و خونشن چرا اینقدر بی احساس😒
تو زندگی یاد بگیر واسه چیزای بی ارزش اعصابتو خورد نکنی و خودتو و بقیه رو داغون نکنی،فقط رفتارتو باهاشون عوض کن
منم هفته پیش یه جشن کوچیک گرفتم که خاله هام و اینا بودن با دوتا خواهرشوهر و مادرشوهرم...جاریهامو نگفتم به گوششون رسید گله کردن دلم خنک شد😆آخه من میشناسمشون اگه دعوتشون میکردن میگفت مارو گفتن ک بریم پول بدیم😕
بعدشم وقتی بهم زنگ نزدن و نیومدن دیدنمون چجوری زنگ میزدم دعوت میکردم😐
آفرین همین درسته ،مبارکت باشه ایشالله بچت سلامت باشه صالح و نامدار بشه زیر سایه پدر مادرش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
