پسره یک کت مخملی سرمه ای پوشیده بود که خیلیییییی افتضاح بود
نه تیپ داشت نه قیافه
نه خانواده درست و حسابی
کارم نداشت کنار باباش که سبزی میکاشت و میفروخت بود
خونه هم نداشت گفت بالای بابام داداششم نسسته مسکن مهر خریده اون بره من میرم جای اون
نه درس خونده نه چیزی
بعد تو جلسه اول برگشت گفت من با زور اصرار شما اومدم الانم از قیافه دخترتون خوشم نیومده
حالا بگم که خواهرش گفت که میشه داداشم بیاد با ما؟ ما هم گفتیم باشه