امروز یه جای تفریحی رفته بودم که یه رود رد میشد ازونجا
بعد مابین دوتا سنگ یه چیز شیشه ای توجهمو جلب کرد برش که داشتم دیدم ازین شیشه کوچولوها که جای زعفرانه درشون چوب پنبس ازوناس
بعد روی درش شمع آب شده بود داخلشم یه عالمه گل و چیزای ریز بود اول فکر کردم کار بچه هاس درس کردن
ولی بعدش دیدم یه تیکه کاغذ کوچولو هم هست
منم شکستمش بعد از توش اینا پیدا شد