خواهرم خودش متاهله چند بار بهم تذکر داد که با نامزدم رابطه نداشته باشم نیم ساعته اومدم خونش رفتم دستشویی رفت تو گوشیم چت هامون خوند میگه خاک توسرت براش خوردی خیلی گریه کردم اومدم تو اتاق درم قفل کردم روم نمیشه برم بیرون چند روز دیگه عروسیمونه من نامزدم الان عقدیم بنظرتون چی به خواهرم بگم خیلی خجالت میکشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...