گناهایی که انجام دادم از نادانی
ازدواج
چرا اکثریت گفتین ازدواج
یه کاری که گفتنش درست نیست
امیدوارم بتپنم خودم خودمو ببخشم و خدا دوباره در آغوشم بگیره
رشته تجربی نمی‌رفتم
درکنار کلاس زبان اونم ترم بالا رشته مترجمی انگلیسی نمی‌رفتم
برای ازدواجم با اینکه همیرمو خوب شناخت داشتم برای مهریه و خرید و رسومات اذیتش نمی‌کردم خودمم اذیت نمی‌کردم بابت خرید جهیزیه
با هرکسی دوست نمی‌شدم
در کنار درس هنر هم یاد می‌گرفتم آرایشگری رفتم ول کردم بخاطر درسام
ب پوستم می‌رسیدم
پس انداز میکردم
همیشه دختر شادی بودم بخاطر یه انتخاب اشتباه ک چندماه باهاش بودم بهم ریختم
ولی الان بهتر شدم
ازدواج
درسمو میخوندم تا حسرت به دل شغل مورد علاقم نمونم
اگر میتونی رشته های علوم پزشکی ادامه بدی ک خوبه
ولی سخته کاراشونو شیفتیه
من حالم بد میشد یکی زخمی میشد یا میکرد
یعنی ما م تو بیمارستان می‌بود یکی میکرد و بقیه گریه کنم گریم می‌گرفت
طبق احساس و علایقت انتخاب کن
من دهه شصتیم
اگر انسانی انتخاب میکردم با اینکه درساشون خیلی سخت بود ولی میگفتن تنبلا
ولی بنظرم درساشون سخت‌تر ما بود
طبق علاقت انتخاب کن لذت ببری
طراحی دوست داری؟ چرا نرفتی؟ خانوادت نذاشتن؟
نه اوکی بودن اونا من خودم خیلی از خون و اینا میترسم خیلیم روحیم حساسه ی بار همسایمون مرده بود تازه من خونه نبودم سر خاکسپاری هم نرفتم اینقدر حالم بد شد ک نگو بم گفتن درست خوبه خب برو تجربی مدیرمون هی میپرسید تجربی چی آوردی برو تجربی منم اومدم نه ک بدم بیاد ازش نه اینده برام مهم تره مگرن با درسای تجربی هم اوکیم طراحی هم دوست دارم خیلی
