بچه ها من چند سال پیش به یک باره افتادم تو پروسه طلاق یعنی بهم تحمیل شد بعد یکی از اقوام از این اتفاق خیلی خوشحال شد و براش مهم نبود که من بفهمم خوشحالیش و.حتی تلاش می کرد با همسر سابقم در ارتباط باشه و گرفتاریم و بیشتر کنه جالبه من بهش قبلا کاری نکرده بودم که بخواد کینه بگیره.الان بعد چند سال خودش دچار طلاق تحمیلی شده یعنی خودش نمی خواد جدا شه اما همسرش تو فشار گذاشتتش واسه طلاق.یاد این حدیث افتادم که هر کس از گرفتاری مومنی خوشحال بشه نمی میره تا خودش همون گرفتاری رو تجربه کنه