خواهر بزرگم عامل اصلی تمام بدبختیامه کسی که منو تا مرز تیمارستان برد پدرمم پشتش بود حوصلم نمیشه توضیح بدم امضام هستش!
الان اومدیم نشستیم خلاصه گفتم سال جدیده اولش نمیخواستم برم بدم میومد ولی بعدش یکم فکر کردم رفتم، آماده شدم رفتیم الان نشسته بودیم پذیرایی کرد
دراومد با یه لحن خیلی بد بهم گفت امسالم باید تیرماه کنکور بدیا گفتم امسال کنکور نمیدم اون یکی خواهرم که لنگه همینه اونم چشم غزه رفت گفت چرا چرا باید امسال بدی! چرا فرار میکنی؟!
حالا هردوتاش دیپلمم ندارن سالن زیبایی زدن با یه مشت زن عذرمیخوام خراب همونجا مردارو مسخره میکنن و...
خیلی از درون شکستم خیلی زیاد
من تحت نظر روانپزشکم و امکان داره تا دوسال تمام کنکور نتونم بدم چون قرص اعصاب میخورم پنج بار خودکشی ناموفق داشتم منم دیگه بحث نکردم باهاشون به میوه و... هم لب نزدم سرم تو گوشیمه تا بریم میخواستم بگم به تو هیچ ربطی ندارع آبروداری کزدم
خیلی خیلی لحنشون بد بود دوتایی حمله کردن بهم
قلبم شکست
خدایا چرا منو دشمن شاد کردی؟
خدایا چرا من تو این سن باید قرص بخورم
خدایا چرا؟
خدایا چرا؟
چرا چرا چرا ؟
مگه من چه گناهی داشتم
خستم از زندگی
مثل مسی هستم که پاش شکسته