ایام عید بخشیش رو خونه پدرشوهرم هستیم
برادرشوهرم همسایه است باهاشون.
انتظار دعوت از هیچکس ندارم واقعا. چون راه خودم دوره هیچکدوم نمیتونن بیان خونم.
برادرشوهرم گفت شب بیاید اونجا خانومش گفت نه من اگه شما بیایید میررم و خونه نمیمونم و من کلا مهمون نمیخوام و.... حتی با لحنی بدتر. به خیال خودش شوخی بود. ولی به بنظرم واقعا زشت بود حرفاش. میتونست بگه الان موقعیت ندارم ایشالا یه وقت دیگه.
بعدش به شوهرم گفتم من نمیام میگه شوخی کرده. گفتم اینقد خودت کوچیک نکن الان این چه مهمونیه حتی اگه بگه بیایید تو دیگه روت میشه اونجا چیزی بخوری؟یا پاتو بذاری؟
دلم نمیخواد بحث کنم
دیکه گفتم کار دارم داخل شهر میرم شایدم دیر بیام
به شوهرمم گفتم بیرون شام میخورم ولی نمیام اونجا.
این واقعا رسم مهمون نوازی نبود